دلجویی از همسر

دلجویی از همسر

اهميت دلجويي کردن از همسر چه ميزان است ؟ آيا دلجويي کردن براي رابطه‌ي زناشويي، زير ساخت است ؟

زوجين در طول زندگي و تعامل با هم، لحظه‌هايي را تجربه و از هم ناراحت و  در حقيقت دچار سرخوردگي مي‌شوند . حال اگر ما ناراحتي‌ها را ناديده بگيريم و بگذاريم در اثر زمان فراموش شود اين ناراحتي در دل او ، زخمي را باقي مي‌گذارد.

دنياي روانشناسي مي گويد آيا با ناديده گرفتن مشکل حل مي‌شود ؟

بطور مثال گفته شود همسرم دلخور شده است، چاره چيست؟ ايرادي ندارد و من کاري انجام نمي‌دهم. بگذار شامل مرور زمان شود ، بالاخره ما خانواده تشکيل داديم ، در حال زندگي هستيم و همديگر را دوست داريم، به قول قديمي ها کفش که نيست از پايمان در بياوريم و کنار بگذاريم. آنقدر بي‌محلي مي کنم که بگويد چاره چيست ؟ بگذار ناديده بگيرم .

در اين موارد بعد از چند سال ، اولين علامت در روابط زناشويي نشان داده مي شود . گاهي در مراجعات، اولين علامت اين است که شخص مي گويد : « من در حال زندگي با او هستم اما دوستش ندارم » ( تابلوي مشکل سردي در روابط زناشويي). بنده به عنوان يک کارشناس از آنها سوال مي‌کنم: اين علاقه در کجاي زندگي گم شد ؟ مگر شما دو سال به دنبال اين ازدواج نبوديد ؟ شما که با عشق با هم ازدواج کرديد ، آن عشق در کدام کوچه ي زندگي گم شد ؟ پس از پرس و جوها متوجه مي شوم که سهل انگاري ها و ناديده گرفتن ها سبب بروز اين مشکل شده است .

زوجين اظهار مي‌کنند زماني که با هم اختلاف داشتيم و زخمي بر روحيه و عواطف همسرمان وارد مي کرديم ؛ مهارت ترميم زخم را نداشتيم و دلجويي نمي‌کرديم .

در حقيقت زخم را به حال خود رها کردند و آن چيزي که براي فراموش کردنِ زخم هزينه شده ، عشق است. ذره ذره از عشق براي مرهم زخم ها برداشته شده است ؛ يعني چون شما همسرتان را دوست داريد، با خود گفته‌ايد ايرادي ندارد و در آن لحظه هيچ کس براي دلجويي اقدامي نکرده است .  در واقع از علاقه و عشق خود نسبت به همسر براي ترميم زخمها استفاده شده است تا جايي که آن عاطفه و علاقه از بين رفت . حال شما که عاشق بوديد  ديگر او را دوست نداريد . در اينجا هر دو طرف مقصر هستند . هم فردي که براي برداشتن زخم ها قدمي برنداشته و هم فردي که توقعات خودش را بيان نکرده است .

البته رسيدن به نقطه عدم علاقه ، زن و مرد نمي شناسد و هر دو طرف ممکن است به اين نقطه برسند . براي مثال در مراجعات، آقايان اکثراً بيان مي‌کنند که در سال هاي زندگي به دليل وسواس همسرم ، بر سر کوچک ترين مسائل مانند بازکردن پنجره ، کنار زدن پرده يا نشستن بر روي مبل بين ما دعوا صورت مي‌گرفت و همسرم فحاشي و توهين مي‌کرد . در حقيقت زخم هاي عاطفي توسط هرکدام از طرفين مي تواند وارد شود و اگر  طرفين ناراحتي خود را اعلام نکنند ، عشق و علاقه را بايد هزينه کنند.

پشت شکل گيري رابطه زناشويي ، عشق و علاقه است و زماني که به دليل زخم هاي عاطفي ، عشق و علاقه کاهش يابد ، تابلوي نمادين آن کاهش روابط زناشويي و کاهش لذت روابط زناشويي خواهد بود.

به خاطر داشته باشيد گاهي اوقات يک چيزي را مي دهيم و در عوض چيز ديگري را مي گيريم . براي مثال زماني که ما به فرد مي گوييم بايد از همسرت دلجويي کني . او مي گويد : « غرورم اجازه نمي دهد» . در اين حالت شخص غرور خود را حفظ مي کند و به جاي آن عشق همسرش را از دست مي دهد . در حقيقت به قيمت از دست دادن عشق ، غرور را حفظ مي کند . آيا ارزش دارد ؟!

هميشه با از دست دادن چيزي ، يک چيز ديگر به دست مي آوريم . با از دست دادن عشق ، غرورمان را حفظ مي کنيم  در حاليکه در روابط زناشويي ، عشق سرمايه است . بنابراين معقولانه و منطقي اين است که من با همسرم غرور را کنار بگذارم و عشقم را با چنگ و دندان حفظ کنم . چون قرار است يک عمر در کنار هم زندگي کنيم .

غرور در رابطه زناشويي چه خلل‌هايي  وارد مي کند ؟

يکي از مهمترين موانع در يک رابطه‌ي زناشويي گرم ، عميق و ارضاء کننده غرور است. در بسياري از موارد  روانشناسان براي رواج يک رابطه‌ي سالم زناشويي تمرين‌هايي را مبتني بر اعتقادات و فرهنگ به زوجين مي‌دهند اما زوجين به دليل اينکه غرورشان اجازه نمي‌دهد از اين کار امتناع مي‌کنند. توجه داشته باشيد که اساساً روابط عاطفي سالم، صميمانه و جنسي غرور بردار نيستند . غرور يک مانع بزرگ در صميميت است، چه در رفتارهاي روز و چه در رفتارهاي شب، زوجين براي هر کسي مغرور هستند ليکن براي همسرشان نبايد غرور داشته باشند .

اگر همسران با شخصي مواجه هستند که غرور، مانع بزرگي براي آموزش روابط زناشويي و کسب مهارت‌هاي جديد شده است و در نتيجه غرور باعث شده است که نتوانند نيازهاي جنسي خود را مطرح نمايند چه راهکارهايي را پيشنهاد مي فرمائيد؟

در قدم اول بايد به يک مشاور مراجعه کنند و غرور را که يک مانعي در روابط صميمانه است درمان کنند .

علايم اوليه وجود غرور در روابط چيست ؟

غرور از جنسي است که اگر غرور خريدار داشته باشد ، تقويت مي شود و اگر خريدار نداشته باشد ، تضعيف مي گردد . اگر شخصي غرور همسرش را بخرد يعني هر زمان که همسر در قله غرور قرار دارد متواضع تر باشد و بيشتر به سمت او برود، در حقيقت نمايانگر اين است که  همسر وي  جذابيت بيشتري دارد و اين اجازه را مي دهد که او مغرورتر باشد،. در نتيجه بازار غرور همسر گرم خواهد بود.

ليکن اگر شخصي مشتري غرور همسرش نباشد؛ يعني هروقت همسرش متواضع‌تر است ، بيشتر با او صميمي باشيد و هروقت مغرور است اين صميميت کاهش پيدا کند ، ناخودآگاه به تدريج اين غرور کاهش پيدا مي کند ؛ چون شخص متوجه مي شود هر زمان که مغرور است ديده نمي شود و هروقت متواضع و گرم است ديده مي شود .

پس افرادي که با همسر مغرور زندگي مي کنند ، خريدار غرور او نباشند و اجازه دهند در کسادي بازار ، غرور از بين برود و هر وقت همسر متواضع ، صميمي و گرم است بيشتر به او توجه شود تا به تدريج تواضع و همدلي جايگزين غرور شود .

گاهي اوقات در مراجعات مشاهده مي‌شود ، زوجين در روابط زناشويي و رفتارهاي فيزيکي نيز با مانع غرور مواجه هستند و يک سري از کارها را انجام نمي دهند . فکر مي‌کنند که آن کار بسيار سخت است و بيان مي‌کنند که غرورشان مانع انجام کاري مي‌شود. گويا اين افراد بايد همانند يک بت و مجسمه در بستر باشند و همسرشان آنها را پرستش کند و يک رابطه‌اي صورت بگيرد و به پايان برسد و بيان مي‌کنند که صرفاً مي‌توانند اجازه دهند که اين روابط صورت گيرد و نمي توانند در روابط زناشويي فعال باشند.

 به خاطر داشته باشيد هر زمان که فقط يک طرف ماجرا هميشه در روابط زناشويي سرمايه گذاري مي‌کند، به تدريج دچار سرخوردگي و سردي مي‌شود چرا که بصورت مداوم انرژي و عاطفه مصرف مي‌کند و شيوه‌هاي مختلف را به کار مي برد اما در همسرش تغييري حاصل نمي گردد و به اين نتيجه مي رسد که خودش تأمين نمي گردد و به تدريج رابطه سرد مي شود و شخص کنار مي‌کشد .

 به مرور و به دليل فشارهاي جنسي، شخص مغرور ، غرورش را فراموش مي کند و قدم پيش مي‌گذارد اما همسر او ، سرد شده و اعلام مي کند آيا گذشته را به خاطر داري؟  تا چه حد تلاش هاي من را بي نتيجه گذاشتي و باعث شد نيازهاي خود را سرکوب نمايم و حال ديگر نيازي وجود ندارد.

بطور مثال شخصي مي‌گويد سه سال اول زندگي را به خاطر داري ؟ من در آن ايام سرخورده  و احساسات خود را سرکوب نمودم.

در روابط زناشوييِ افرادي که سال‌هاي زيادي از زندگي مشترکشان مي‌گذرد  اين روابط چه ميزان قابل ترميم هستند ؟

قطعاً در مواردي خودشان متوجه شده‌اند که علي‌رغم شرايط و ابزارهاي خوبِ زندگي،  لذت نمي‌برند و رضايت ندارند ، دو طرف براي رسيدن به آرامش، رضايمندي و ترميم اين ماجرا ، انگيزه دارند و در نتيجه يک روانشناس مي تواند به آنها کمک کند.

روانشناسان در مواردي که طرفين تمايل دارند مشکل حل شود، مي توانند کارساز باشند . نقطه شروع کار اينجا خواهد بود که دو طرف تلاش نمايند با تمام توان مشکل را حل و به سمت رضايمندي همسرشان قدم بردارند .

با اعلام رضايمندي کامل ، دستورات را به کار ببرند تا به نقطه اوج رضايمندي برسند. در حقيقت ابتدا خواستن طرفين قرار دارد. گاهي اوقات کار به جايي مي رسد که يکي از طرفين اظهار مي کند تمايلي به حل مشکل ندارد و تمايل دارد به همين منوال ادامه يابد.  بطور مثال گاهي آنقدر زخم عميق است که همسر بيان مي‌کند به خاطر فرزندانم ، به زندگي ادامه مي دهم ، ايشان اگر مسئله‌اي دارد مي‌تواند با فرد ديگري ادامه دهد .

در حقيقت اگر مهارت دلجويي وجود نداشته باشد ممکن است کار به جايي برسد که طرف مقابل ، قيد رابطه‌ي زناشويي را بزند و اظهار کند که اصلا اين بخش از زندگي را نمي‌خواهد و فکر مي کند ازدواج نکرده است.

بنابراين لطفاً امروز فکر شود که اين فردي که کنار شما زندگي مي‌کند همسر و مهم ترين شخص زندگي تان است و اگر همسرتان از دست شما ناراحت است غرور خود را به خاطر او کنار گذاشته  و به موقع دلجويي و زخم دل همسرتان را ترميم نمائيد تا مجدد کشش‌هاي عاطفي بين شما احيا شود .

در روابط صميمانه‌ي عاطفي بين زن و شوهرها و در روابط زناشويي هيچ جايي براي غرور وجود ندارد . جمله‌ي « من زن هستم و فقط بايد در معرض نياز همسرم قرار بگيرم و بايد براي همسرم ناز کنم و مرد فقط نياز دارد و بايد هميشه داوطلب شروع رابطه ي زناشويي باشد و چون من زن هستم و مغرور ، هيچ وقت نبايد نيازي داشته باشم و بايد در برابر نياز همسرم ناز کنم .» يک باور غلط در فرهنگ ماست .

 نياز از سمت مرد و زن وجود دارد و اينکه مرد نياز و زن ناز دارد باور غلطي است . همان قدر که شما از اعلام نياز همسرتان لذت مي بريد ، شوهر تان هم از اعلام نياز همسرش براي برقراري رابطه زناشويي لذت مي برد و احساس ارزشمندي مي‌کند و با اعلام نياز، عزت نفس همسر تقويت مي شود.

 بنابراين بايد اين باور غلط و غرور کنار گذاشته شود  و به خاطر داشته باشيد که رابطه زناشويي يک رابطه دو طرفه است و هردو طرف به عنوان انسان‌هاي سالم، نياز جنسي دارند و اعلام نياز جنسي به همسر براي همسر رضايت بخش است و آسيبي به غرور وارد نمي کند .

براي تغيير اين باور چه تمريني را به خانم ها پيشنهاد مي‌فرمائيد؟

ساده ترين تمرين ، يادآوري لحظه‌اي است که همسرتان به شما توجه مي‌کند و به سمت شما تمايل دارد و با نوازش‌هايش اعلام نياز مي‌کند. در اين هنگام چه ميزان لذت برده مي‌شود؟ روزهاي متمادي که همسرتان شما را نمي‌بيند ، به سمتتان  نمي‌آيد و رنجي را که متحمل مي شويد را به ياد بياوريد. به خاطر داشته باشيد که ناديده گرفتن شخص براي همسر، همين رنج را در پي دارد . اگر به همسر اعلام نياز نشود تداعي اين است که او را نمي بينيد. قطعا اين احساس منفي و بد که اگر همسرم من را نبيند براي شوهر هم وجود دارد . تصور لذت لحظه ي ديده شدن ، کمک مي‌کند که خانم هم با ديدن همسرش ، حرکت به سمت او ، در آغوش گرفتن ، نوازش و زمزمه ي ميزان دلتنگي براي برقراري رابطه ي زناشويي در گوش همسر ، اين لذت را به وي تقديم کند . در نتيجه قطعا خانم به همسرش انگيزه ي بسيار خوبي را تقديم مي کند .

آيا بايد در هر فرصت ، موقعيت و فضاي مناسبي که مورد توجه همسر قرار دارد ، نياز خود را با رفتارها و پاسخ مثبت اوليه به همسرشان نشان دهند؟

شيوه هاي مختلفي براي اعلام نياز وجود دارد . براي مثال يک شيوه ي غير مستقيم براي اعلام نياز يک زن اين است که همسري در زمان ورود به منزل مشاهده مي‌کند همسرش خود را آراسته و لباسي نيمه برهنه بر تن کرده و فضاي مناسبي را آماده کرده و موسيقي مناسبي در حال پخش است. گاهي اعلام نياز در قالب دلبري‌هاي يک زن است يعني رفتارهاي جنسي که نشان مي‌دهد . گاهي هم اعلام نياز به شکل مستقيم است براي مثال خانم همسرش را در آغوش مي‌گيرد، نوازش مي‌کند و با زمزمه هاي عاشقانه زير گوش همسر اعلام نياز مي‌کند. همه ي اين شيوه ها مورد نياز يک مرد است و ما به عنوان همسر موظف به انجام آن هستيم .

هم خانم و هم آقا حق دارند از رابطه‌ي زناشويي خود لذت ببرند و با آموزش و کسب اطلاعات از منابع درست و معتبر ياد بگيرند در روابط زناشويي خود چنان رفتاري را داشته باشند و چنان تغييراتي را ايجاد نمايند که اين رابطه براي هر دو طرف رضايمندي به همراه داشته باشد .


زمان انتشار: شنبه 17 اسفند 1392 (10 سال قبل)
تعداد بازدید: ۹۳۸۵